اردیبهشت 1383

" زن "

دانشگاه تهران - نشست دانشجویی

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم

عرضم را با یک حدیثی از پیامبر اکرم شروع می‌کنم که کرامت زن و حریم زن را با اصل دین و فرهنگ توحیدی پیوند زدند در این تعبیر که فرمود: "ما اَکْرَمَ النِساءِ اِلا کریم و ما اَهانَهُنَ اِلا لَعیمْ. کرامت زن را پاس نمی‌دارد مگر کسی که خود بهره‌ای از کرامت برده باشد و جز انسان پست به زنان اهانت نمی‌کند." پیامبر اکرم(ص) مسئله‌ی کرامت زن و توهین زن را به خاطر زن بودن و حل این مشکل اخلاقی را در جامعه‌ی بشری یکی از مسائل اصلی در فهرست رسالت خودشان قرار دادند چه آن‌چه که در قالب قرآن کریم و آیات الهی نازل شد و چه آن‌چه که در سیره‌ی عملی و گفتار خود پیامبر اکرم و ائمه‌(ع) در باب زن و نقش فردی و اجتماعی او در دنیا و آخرت به او مربوط می‌شود. من قبل از این‌که عرائضم را شروع بکنم دو تا نکته به ذهنم می‌آید که بعد می‌ترسم فراموش کنم الان بگم. یکی این‌که این سمینارها در موضوعات مختلف از جمله در موضوعات زن باید یک کاری بکنیم که در طول هم واقع بشوند و نه بی‌ارتباط با هم. یعنی این جوری نباشد که سال‌ها بگذرد راجع به مسئله‌ی زن تعریف اسلام از زن، بحث حقوق زن در حوزه‌ی فردی، در حوزه‌ی خانواده و جامعه در عرصه‌های مختلف بحث بشود مجدداً‌ چند سال بعد در سمینار دیگری آن موضوع مطرح بشود بدون توجه به این‌که این بحث در سال‌های قبل یا مقاله‌های قبل تا کجا پیش آمد. قبل از انقلاب این بحث از کجا شروع شد به کجا رسید. ما باید یک سیر تکاملی داشته باشیم و طولی در این مباحث. این جور نباشد که هر چند سال یک سمینار برگزار دوباره شروع کنیم به طرح مسئله و دوباره از ابتدا همین‌طور سنگ بنا بگذاریم بیاییم تا ببینیم توی آن سمینار می‌شود یک بنای نیمه‌کاره‌ای ساخت یا نه. فکری باید برداشت که این نشست‌های علمی روی هم رفته توی طرح‌ جامع تعریف بشوند مثل یک پروژه کامل بشود و توجه من حالا به خصوص به غرفه‌ی حجاب و مدل‌های چادر جلب شد که حالا خب من چادرهایش را ندیدم ولی توضیحاتی که خانم قوی دادند من به ایشان عرض کردم که ببینید حالا البته تکمیلش می‌کنم. مسئله‌ی مد در فرهنگ ماتریالیستی در فرهنگ غرب با یک فلسفه مطرح می‌شود در کشور مثل ما تو یک جامعه‌ی دینی رو به رشد با یک تعریف و فلسفه‌ی دیگری مطرح می‌شود ولی این تعریف و فلسفه‌ی دوم هم خیلی مهم است و ما این را دست کم گرفتیم. در فرهنگ‌های ماتریالیستی مد مطرح می‌شود برای کمک به تبرّج، تبرّج جنسی و این‌که زن لباسی بپوشد، نحوه‌ای آرایش بکند، نوعی رفتار بکند که تو جامعه جنبه‌ی غالب شخصیتی او جنسیت باشد و مد اصلاً این جوری تعریف می‌شود برای ایجاد جاذبه‌ی جنسی بیشتر در سطح جامعه و عرصه‌ی عمومی. به این معنا که زن دیگر هیچ امتیازی و هیچ برجستگی شخصیتی هیچ هنری نخواهد داشت الا مسئله‌ی تبرّج جنسی و عرضه‌ی جسم خود به نگاه‌های بیمار توی جامعه اما ما می‌توانیم مد را با یک تعریف دیگری هم نسبت به آن اعتنا داشته باشیم و آن این‌که بالاخره ما، یعنی حجاب برای عرصه‌ی عمومی است و زن در جامعه، در خیابان، دانشگاه، در حوزه‌های سیاسی، اقتصادی توی کوچه، خیابان، پارک حضور دارد و حق دارد حضور داشته باشد و در عین حال می‌خواهد عفت و حجاب خودش را هم حفظ بکند. ما چرا نباید درست است چادر حجاب برتر است اما این نوع چادری که ما الان بیشتر بین خانم‌های متدین ما رایج است که حالا تقریباً یک حجاب نسبتاً سختی هم هست به این معنا که یک دست خانم‌ها همیشه باید جلوی صورت‌شان باشد. این که دیگر دستور اسلام نیست. حجاب اسلامی است. چرا ما توی این 25 سال چهار تا، پنج تا، 20 تا طراحی نکردیم مدهایی که چادر باشد. حجاب پوشیده و برتر باشد. همین مزایای چادر را داشته باشد در عین حال مثلاً دو دست زن آزاد باشد و راه‌های دیگری یعنی شما توی خود سنت اسلام حجاب اسلامی یا حجاب عربی خیلی آسان‌تر است از حجاب عربی. ما می‌توانیم توی همین غرفه‌ی مد و این‌ها، کاری بکنیم که همین پوشش چادر را زن مسلمان داشته باشد در عین حال دو تا دستش هم آزاد باشد. بتواند کار بکند و راحت باشد. این هیچ منافاتی با اسلام ندارد بلکه کاملاً در جهت فلسفه‌ی اسلام است. این مد را باید خود خانم‌ها این مدها را درست بکنند که در آن هم عفّت و حیا و پوشیدگی زن حفظ بشود عین همین چادرهای فعلی و در عین حال زن راحت باشد یعنی این مشکل را که دیگر خدا و پیغمبر از ما نخواستند که. اگر یک مشکلی باشد، یک دستوری باشد که توی آن یک سختی یا کلفتی باشد یا خدا و پیامبرش گفتند چه مرد چه زن می‌پذیریم می‌گوییم در راه رشد ماست. مسئله‌ی روزه، مسائل مختلف، انفاق و این‌ها، اما بعضی مشکلات را دیگر خدا و پیغمبر که برای ما نخواستند این‌ها را ما خودمان برای خودمان درست می‌کنیم.

من پیشنهادم این است که حالا من این حجاب‌ها را ندیدم توی قرفه چون نبودند این چادرها باید یک فکری برداشت که این نوع حجاب‌هایی که چادر باشد اما دو دست زن هم آزاد باشد، راحت باشد این را باید یک مقداری توصیه کرد، ترویج کرد که دختران جوان ما احساس نکنند که یا باید بی‌حجاب باشند مثلاً باید بی‌عفت باشند یا باید یک همچین ریاضتی که خدا هم از ما نخواسته تحملش بکنیم. چرا؟ یک راه حل عقلایی وسط اسلامی وجود دارد یک فکری برای این باید برداشت. حالا چقدر خوب است که همین‌جا که غرفه را زدید از همین‌جا شروع بشود مثلاً نشان بدهند توی رسانه‌های گروهی این قضیه پیگیری بشود اگر نقاط ضعفی دارد اصلاح بشود، تکمیل بشود، ما می‌توانیم از مد در فرهنگ اسلامی صحبت بکنیم منتها با این هدف. با این هدف که کرامت و حرمت و شخصیت و وقار و حیا و عفت زن حفظ بشود توی عرصه‌ی عمومی در جامعه در عین حال زن حتی‌الامکان مشکل اضافی بر او تحمیل نشود. ببینید اگر گفته شده و می‌شود که زن هنوز در جهان سرگردان است و نمی‌داند جایش کجاست و به جای جایگاه انسانی و طبیعی و عقلانی و اخلاقی به او ناکجاآبادهایی را نشان دادند و می‌دهند شاید بشود گفت این مشکل منحصر در زن نیست یعنی اگر زن سرگردان است در جهان علتش شاید این است که بشریت سرگردان است در جهان و یک نکته‌ی مهم که به نظر من این انحراف در غرب شروع شد و در جهان اسلام نبود بعداً به وجود آمد تفکیک حقوق زن از حقوق بشر است. یعنی شما حقوق زن را و موقعیت زن را از حقوق بشر و موقعیت بشر به طور کلی در هستی و در جهان چرا باید تفکیک بکنیم. چرا باید حقوق زن را جدا از حقوق بشر و حقوق بشر را جدا از مسئولیت بشر و حقوق زن را جدا از مسئولیتش و این هر دو تا را جدا از درک کلی موقعیت بشر در هستی به بحث گذاشتند و نشان داده شده که این نوع بحث، این نوع ورود به بحث متشتط بوده و خواهد بود و به یک جمع‌بندی درستی هنوز نرسیده و من بعید می‌دانم برسد. آن نقطه‌ی انحراف اصلاً‌ تقسیم امور جهان و بشری است به زنانه و مردانه. این تقسیم امور به زنانه و مردانه یعنی نگاه جنسی به همه چیز توی زندگی این اصلاً این تقسیم از غرب شروع شد. شما توی فرهنگ اسلام نه در کلام و الهیاتش نه در فقه و مباحث حقوقی‌اش و نه در به خصوص مباحث ارزشی و اخلاقی‌اش تا آن‌جا که به تعالی و تکامل بشر مربوط می‌شود تقسیم زنانه، مردانه نمی‌بینید اصلاً. شاید در بیش از 95 درصد احکام شریعت و حقوق و تکالیف و مباحث کلامی و الهیاتی تا آن‌جا که به انسان مربوط می‌شود اصلاً هیچ فرقی بین زن و مرد وجود ندارد یعنی هیچ تفکیکی نشده در قرآن و حدیث بین زن و مرد. در 95 درصد احکام و وظایف و تعاریف و بحث‌هایی که شده موضوع بحث انسان است نه زن است نه مرد و خطاب آیات الهی به ناس است یا ایها‌الناس است، به انسان است، به مردم است، به بندگان خداست، به مؤمنین است. چه مرد چه زن. موارد انگشت‌شمار شما توی مباحث احکام می‌بینید هم مسئولیت‌ها و هم حقوق و مباحث اخلاقی. مواردی که از این‌جا به بعد دیگر مخاطب انسان عام نیست بلکه مسئله ریز می‌شود و تقسیم می‌شود. برای این‌که از آن‌جا به بعد تفاوت‌های زن و مرد شروع می‌شود و الا در 90 درصد، بیش از 90 درصد مباحث زن و مرد چه فرقی با هم دارند و تو فرهنگ اسلامی چه فرق‌گذاری شده اصلاً بین آن‌ها. تمام آن چیزهایی که مربوط به رشد معنوی بشر است که اصل دین برای او آمده، مسئله‌ی کرامت انسان است، رشد انسان است، تعالی انسان است، مسائل اخلاقی است، مباحث عدالت است، مسئله‌ی معرفت است، مسئله‌ی تقرّب به خداست، در تمام این، هیچ کدام از این مسائل شما فرقی بین زن و مرد نمی‌بینید نه در قرآن و نه در روایات که سند درستی دارند. زن و مرد اصلاً توی جامعه تقسیم نمی‌شوند به زن و مرد یعنی تقسیم زن و مرد یک تقسیم خانوادگی است. توی خانواده است که یکی زن است یکی مرد. توی جامعه ما زن و مرد نداریم. انسان داریم و اصلاً یکی از فلسفه‌های حجاب هم این است. حجاب می‌خواهد زن در عرصه‌ی عمومی باشد، تو جامعه‌ باشد، تو صحنه‌ی سیاسی، علمی، اقتصادی، فرهنگی باشد البته با توافق با طرف قراردادش در زندگی یعنی شوهرش که به حقوق او تجاوز نشود و با هم توافق داشته باشند بعد از این توافق و توافق انسانی و شرعی و اخلاقی اسلام اجازه داده و می‌خواهد که زن در عرصه‌ی عمومی حضور داشته باشد با رعایت این مباحث. البته نه حضور غیر لازم، نه حضوری که منجر به باز غلبه‌ی جنسیت بر روابط اجتماعی بشود بلکه حضور انسانی. تا جایی که حضور، حضورِ انسانی است نه حضور مذکر و مؤنث این حضور جزو مطالبات اسلامی است. برای این‌که همان‌طور که مرد یک وظایف و حقوق اجتماعی دارد زن هم یک وظایف اجتماعی دارد. اگر امر به معروف و نهی از منکر بر مرد واجب شده بر زن هم واجب شده. امر به معروف و نهی از منکر یک امر اجتماعی است و بسیاری از این مباحث و اصلاً حجاب وارد شد برای این‌که راه حضور شرافت‌مندانه‌ی زن در جامعه تضمین بشود. راه حضور انسانی زن در جامعه. حجاب در درجه‌ی اول حفاظت از زن است، حفاظت از حرمت و کرامت اوست. زن وقتی بدون حجاب وارد عرصه‌ی عمومی بشود، بیاید توی خیابان، توی پارک، توی تاکسی، توی دانشگاه، توی پارلمان، هر جا که بیاید اگر بدون حجاب بیاید و اگر زن برهنه بیاید و با خودآرایی بیاید فضای جنسیت حاکم می‌شود بر آن محیط و عرصه‌ی عمومی تبدیل می‌شود به یک عرصه‌ی جنسی و مرد هم موجودی نیست که در برابر همچین محیطی بی‌تفاوت بماند و اولین قربانی این وضعیت یعنی اولین قربانی تضعیف حجاب به خصوص حجاب هم مرد و هم زن و به خصوص زن اولین قربانی‌اش زن است. اسلام حجاب را آورد برای این‌که زن بتواند در عرصه‌ی سیاسی و اجتماعی و اقتصاد بعد از آن توافقی که عرض کردم یک حضور انسانی و شرافتمندانه و اخلاقی داشته باشد. یک حضور مثبت و فعال. بدون او یا زن باید بماند در خانه تو هیچ فعالیت اجتماعی شرکت نکند یعنی از بعضی از حقوق و وظایف اجتماعی‌اش محروم بشود یا باید می‌آید بیرون نه به عنوان انسان بلکه به عنوان مادینه بیاید بیرون، به عنوان مؤنث و برخوردهای اجتماعی به جای این‌که تمام تبدیل بشود به برخوردهای انسان با انسان تبدیل می‌شود به برخورد مذکر با مؤنث. همه‌ی برخوردها می‌شود برخوردهای نرینه و مادینه.

نظام اخلاقی اجتماع، خانواده و کرامت زن به سرعت در معرض فروپاشی و انهدام قرار می‌گیرد. اولین قربانی‌اش زن است و بعد خانواده و بعد خود مرد و کل جامعه و نه فقط هم قربانی اخلاقی حتی قربانی عینی ملموس اجتماعی آماری. یعنی در جوامعی که حجاب وجود ندارد خشونت جنسی علیه زن، تجاوز به او، اهانت به او، تحقیر به او هزار بار بیشتر است از جامعه‌ای که زن در آن جامعه حجاب و حریم دارد. حریم اخلاقی دارد. اصلاً آیه‌ی حجاب وقتی نازل شد یک جمله‌ای نقل شده از عایشه، همسر پیغمبر که می‌گوید وقتی این آیه نازل شد تمام زنان در مدینه‌‌ یک مرتبه احساس شخصیت کردند. ما احساس کردیم تا به حال کسی به ما توجه نداشت و ما توی خیابان که زن‌ها می‌رفتند به طور طبیعی به آن‌ها اهانت می‌شد. حتی توی شأن نزول همین آیه‌ی حجاب روایتی نقل شده که مربوط به همین مسئله است که وقتی می‌خواستند به زنان و به خصوص به زنان مسلمان که هنوز حجاب برای‌شان واجب نشده بود چون حجاب از ابتدا واجب نشده بود اهانت می‌کردند این آیه اصلاً نازل شد برای این‌که یک خط دفاعی محکمی اطراف زن برای ایجاد حریم برای زن تشکیل می‌دهد. آن‌جا عایشه می‌گوید وقتی این آیه نازل شد تمام زنان مدینه خوشحال شدند که از این به بعد بین ما و زنان غیر مسلمان یک فرقی حاصل شده و یک مرزی کشیده شد و ما فضیلت داریم از این به بعد دیگر کسی حق ندارد توی خیابان به ما نگاه غیر انسانی بکند. من حریم پیدا کردم و شأن نزول این آیه هم می‌دانید یک موردی بوده جوان از انصار مدینه نقل می‌کند که توی خیابان داشته می‌رفته روبرو از جلویش یک خانمی می‌آید که حجابی نداشته، حالا حجاب هنوز واجب هم نبوده. یک خانمی می‌آید که این توی روایت دارد که این روسری‌اش را بسته بود پشت سرش که مثلاً گردنش کاملاً دیده می‌شد. این جوان حواسش پرت این خانم شد و همین‌طور داشت به این نگاه می‌کرد جلوی پایش را نگاه نمی‌کرد بعد صورتش محکم خورد، پیشانی و صورتش محکم خورد به دیوار. استخوانی، شیشه‌ای، سنگی خورد به پیشانی‌اش و مجروح شد و خون سرازیر شد توی صورتش و یقه‌اش و این‌ها و آمد پیش پیامبر. پیامبر دیدند این خونی است صورتش گفتند چه شده؟ گفت قضیه این است من داشتم توی خیابان می‌رفتم مثلاً حواسم پرت شد و این‌ جوری شد و آن‌جا بعد این آیه نازل شد، آیه‌ی حجاب که به زنان مسلمان بگو خودشان را بپوشانند و چشم‌هایشان را بپوشانند. به مردان مسلمان بگو که مواظبت کنند از انگیزه‌ها و مسائل جنسی و چشم‌های خود را فروپوشند و نگاه‌ها توی جامعه‌ی اسلامی نگاه‌های انسانی باشد. نگاه‌های برادر به خواهر. نگاه‌های برادرانه و خواهرانه نه نگاه‌های یک مذکر و مؤنث. آن نوع نگاه و رابطه برای داخل خانواده است. برای زن و شوهر است. توی خانه است که مرد و زن داریم. تو جامعه مرد و زن نیست. توی جامعه انسان است. حجاب یک فلسفه و پیامش این است که ما توی جامعه ما انسان هستیم. حالا این وضعیت که اصلاً نگاه جنسی به امور تقسیم زنانه مردانه این اصلاً جزو سوغات‌های غرب است و ریشه و بدون بررسی ریشه‌های موقعیت‌‌شناسانه‌ی زن و مرد یا انسان در هستی است. ریشه‌اش هم نگاه اَندیوید وئالیستی به انسان بود. تو دیدگاه اَندیوید وئالیستی و لیبرال که موتور اصلی سرمایه‌داری خشن در غرب بوده و هست انسان یک فرد جدا افتاده است. یک موجود تیپا خورده، یک موجود جدا افتاده از دیگران، از جامعه، از خدا، از جهان، یک موجود تک افتاده‌ای که مبدأ و معادش دیگر معلوم نیست چیست. توی اَندیوید وئالیستی انسان این جوری تعریف شده وقتی انسان این جوری تعریف شد یعنی من یک موجود فردیت. من یک فرد هستم، یک موجودی تنها افتاده بر پاره‌های یک کشتی شکسته و در حال غرق آویزان از این تخته‌ پاره‌ها من به عنوان یک فرد باید به خودم و نجات خودم به منافع و لذت خودم فکر کنم. اصالت فرد، اصالت سود، اصالت تجربه، موقعیت من در جهان موقعیتی است که خود من دارم تجربه می‌کنم. خب شما ببینید این تفسیر اَندیوید وئالیستی لیبرال از انسان و از جهان چقدر تفسیر خشن و بی‌رحمانه از زندگی است یعنی اگر انسان گفت من با نگاه اَندیوید وئالیته اگر گفت که من خب یک موجودی هستم مبدأ و معاد ندارم از کجا معلوم نیست شروع کردم و به کجا ختم خواهم کرد من هستم و تجربه‌ی من و منافع و لذت من. (دقیقه 18:48)

اصالت سود. خب این‌جا از توی اَندیوید وئالیزم کرامت انسان، کرامت زن بیرون می‌آید. اصلاً‌ کرامت انسان معنی دارد. طبیعی است که هر کسی، هر فردی فرد هسته‌ی اصلی دیدگاه اَندیوید وئالیست است. فرد دنبال منافع خودش است. اگر قرار شد گفتند این دنیا جنگل است هر کسی هم دنبال منافع فردی خودش باشد خب معلوم است که زن قربانی این قضیه است. زن قربانی می‌شود و شد. ارزش انسان به اندازه‌ی ارزش سود اقتصادی است که کسب کرد و به اندازه‌ی زور بازویش و کلفتی صدایش که شد خب معلوم است که زن قربانی است. لِه می‌شود و یکی از فلسفه‌هایی که اصلاً اسلام نفقه‌ی زن را بر مرد واجب کرد نه با اهانت و به عنوان منت بلکه به عنوان وظیفه و احترام این یک حق انسانی است که با روش شرافتمندانه باید برای زن تأمین بشود و این‌که اسلام گفت زن حق فعالیت اقتصادی دارد، حق اقتصادی دارد اما تکلیف اقتصادی ندارد یعنی زن را نمی‌شود مجبور کرد به کار حتی برای تأمین معاش خودش یعنی راه استثمار اقتصادی زن را بست اسلام که فردا مرد برای این‌که زورش به زن می‌رسد زن را مجبور نکند به کار ارزان. به بیگاری. اسلام این راه را بست. گفت زن حقوق اقتصادی دارد،‌ می‌تواند تجارت کند، می‌تواند مملکت اقتصادی داشته باشد، می‌تواند تولید داشته باشد، زراعت، صنعت، همه‌ی این‌ها را می‌تواند با حفظ البته همان حقوق اولیه و کرامت انسانی‌اش، کرامت زنانگی ولی تکلیف اقتصادی ندارد یعنی نمی‌توانید هیچ زنی را مجبور کنید به کار حتی برای تأمین معاش خودش و در عین حال با این‌که زن دیگر آن وقت نیاز اقتصادی ندارد، اگر پدر یا شوهرش نتوانستند تأمینش بکنند حکومت باید تأمین بکند. نباید زن را رها کرد توی جامعه و آن بلایی که حالا متأسفانه نمی‌دانستم توضیح بدهم آماری که چگونه زنان اصلاً در غرب و بعد در کل جهان این فعالیت پیش‌ آمد که برای زنده ماندن مجبور هستند تن به فحشا بدهند مثل کارگر روزمزد یعنی وقتی رها شد و گفت که زن و مرد هر کسی برود باید تأمین خودش را بکند از نظر اقتصادی در عین حال وظایف طبیعی که به عهده‌ی زن هست مثل تولد بچه و مثل مشکلات دیگری که توی این قضیه هست آن‌ها دیده نشد و بعد آن‌جا معلوم است که اگر گفتی آقا توی مسابقه‌ای، توی مسابقه‌ی اقتصادی، زن و مرد توی مسابقه‌ی اقتصادی و مسابقه‌ی نظامی‌گری و دعوا سر قدرت سیاسی هر دو بایستی باید بروید دیگر به ما هیچ مربوطی نیست خب این معلوم است که به ضرر کیست. لذا اسلام 10، 20 رده‌ی دفاعی برای زن چید و خدا و رسولش در کنار زن ایستاد، در کنار زن ایستادند و از حقوق اقتصادی، خانوادگی، اجتماعی زن دفاع کردند و فرمود که این تعبیری که از پیامبر نقل شده یکی از تعابیر بسیاری است که از ایشان رسیده و فرمود که: هر کس به زنان اهانت کند لعیم است و پست است و در فرهنگ ما جایی ندارد و کسانی زن را اکرام می‌کنند و به کرامت زن اقرار می‌کنند که خودشان اهل کرامت باشند و خودشان شرف داشته باشند. این موضع اسلام در این مسئله است. تمام احکامی که در باب زن است شما باید توی این مقیاس، توی این چارت، توی این جدول تعریف بکنید. همه‌ی احکام، متأسفانه راجع به حقوق و احکام و مباحث فقهی گاهی تعابیر واژگونه می‌شود. من قبول دارم که توی این مباحث فقهی حتماً باید اجتهاد بشود و قبول دارم که زنان در جامعه‌ی ایران مشکل دارند، مشکلات داریم چون همان‌طور که در مورد خیلی چیزها هنوز مفاهیم اسلامی یا روشن نیست یا عمل نمی‌شود و نشده ولی این را بدانیم که تعابیر غلطی که از احکام و حقوق زن می‌شود این‌ها تحت عنوان ولو دفاع از زن و این‌ها خیانت است به زن. بسیاری از این‌ها که دقیقاً دفاع از زن است من توی بعضی از تعابیر بعضاً می‌بینم این‌ها به عنوان ارزش‌های ضد زنانه دارد مطرح می‌شود. مثلاً فرض بفرمایید بحث حضانت، بحث حق حضانت. این را الان دارند تعقیب می‌کنند که آقا حق حضانت را باید بدهیم بحث این‌که باید بدهند به زن یا مرد. من اصلاً بحث فقهی نمی‌خواهم بکنم اجماعی هم روی این‌ها وجود ندارد. روی همه‌ی این‌ها باید بحث بشود. من الان بحث فقهی نمی‌خواهم بکنم که اصلاً حضانت کودک با کیست در مورد دختر، در مورد پسر تا چند ساله با کی، سندش چه است؟ روایت است؟ اجماع است؟ چه است و اصلاً اصل مسئله اختلاف ممکن است باشد در بعضی‌ جاهایش ضمن این‌که بر تمام احکام اسلام قواعدی مثل "لاضرر و لاضرار" که یعنی صدمه‌ای نباید بخورد و قواعد کلی فقه ما، رعایت اصل عدالت و مسائل مختلف باید رعایت بشود. حتی اگر یک قانون مسلم فقهی هم در یک شرایط منافات پیدا کرد عملاً با یک چیزی آن قانون موقتاً اجرا نمی‌شود چرا که الان هم بعضی از قوانین اجرا نمی‌شود که من مشکل را از قانون نمی‌دانم، مشکل را از شریعت نمی‌دانم، مشکل را از عدم تبیین درست مسئله و نهادینه نکردن و فقدان بسترسازی مناسب برای اجرای حکم می‌دانم و راجع به همان توضیحش می‌خواهم بگویم این‌ها به عکس تعریف می‌شود اصلاً. وقتی می‌گویند زن و مردی از هم جدا می‌شوند اصلاً حضانت بچه با مثلاً با پدر باشد یا با مادر. اولاً این تعبیر از آن تعبیر به حق می‌شود در حالی که حضانت حق نیست، حضانت تکلیف است. حضانت قبل از این‌که حق باشد تکلیف است. این‌که اسلام می‌گوید، حالا بر فرض این‌که گفته باشد عرض کردم این‌ها جای مناقشه‌ی فقهی وجود دارد که اصلاً حکم دقیق فقهی چه است این‌جا ولی فرض را بر این بگیریم که همین است که مشهور شده و مشهور است که تا یک مدتی حق حضانت اولویت با مرد باشد یعنی اگر زن و شوهری از هم جدا شدند و چند تا بچه مانده این متولی و مسئول این بچه‌ها مرد باشد. معنی‌اش این نیست که زن در دوره‌ی طلاق با بچه‌هایش حق ندارد ارتباط عاطفی داشته باشد و مرد حق دارد مانع بشود از رفت و آمد این‌ها. همچین حقی را شریعت نداده به مرد اما از آن طرف حالا من از شما سوال می‌کنم همین واقعاً به نفع زن است یا به ضرر زن است. زنی که جدا شده از شوهرش و بچه‌هایش باید با زن باشند این زن اصلاً امکان ازدواج مجدد چقدر برایش وجود دارد؟ یعنی زنی که با چند تا بچه‌‌، زن مطلقه‌ای که باید چند تا بچه را نگه دارد. این چقدر این زن چقدر امکان دارد برای این‌که دوباره یک زندگی جدیدی را شروع بکند و ازدواج بکند یعنی یک مرد جدیدی بخواهد با این ازدواج بکند اگر این مثلاً با دو تا، سه تا بچه باشد با او ازدواج می‌کند یا اگر مسئولیت بچه‌ها، مسئول بچه‌ها نباشد با او ازدواج می‌کند. خود سرپرستی این بچه‌ها این‌ها حق است یا تکلیف است. اصلاً ما فرض کنیم مسئله‌ی حضانت یک چیزی است که همان‌طور که مشهور است تا یک چند سالی مسئولیتش با مرد باشد حالا در مورد دختر و پسر هم با هم فرق می‌کند. من بحث فقهی نمی‌خواهم بکنم. می‌خواهم بگویم تعبیرات غلط و واژگون و بدی که از این مسائل می‌شود. همه‌ی این‌ها. من اصلاً این‌جا عرض کردم فقه اسلام یکی از، بلکه باید گفت فیمینیستی‌ترین فقه است. فقه شیعه به خصوص. فیمینیستی محض است اصلاً در تمام مسائل در کنار زن ایستاده مواظبت کرده از زن و از حریم و از حقوقش. در باب حضانت این مسئله به نفع زن است یا به نفع مرد است؟ مسئله‌ی دیه. بحث دیه می‌شود که آقا خون‌بهای مرد مثلاً چرا از خون‌بهای زن بیشتر است؟ اولاً در کجا تو فرهنگ اسلامی ما داریم که دیه به معنی ارزش انسانی است؟ این معنی‌اش این است که ارزش انسانی او از ارزش انسانی این بیشتر است؟ کشتن یک زن یا کشتن یک مرد مثل قتل عام کل بشریت است تو نگاه قرآن. بنابراین خون و جان هیچ مرد و زنی را با پول اصلاً نمی‌شود تعیین مبلغ کرد. دیه و خون‌بها ارزش جان، اصلاً این کلمه‌ی خون‌بها ترجمه‌ی غلطی است از دیه به معنی قیمت انسان نیست. این یک. دوم این‌که اصلاً دیه را فقها هم بحث کردند این را که دیه صرفاً برای جبران حداقل خسارت ناشی از فقدان انسانی است که یک مرتبه جایش از داخل خانواده خالی شده. دقت کردید. جبران حداقل خسارت مالی ناشی از فقدان یک عنصر اقتصادی توی خانواده و چون بار اقتصاد خانواده روی دوش مرد است نه زن. یعنی مرد مسئول تأمین معاش خانواده است فقدان مرد از داخل خانواده ضرر اقتصادی‌اش بیشتر است یا فقدان زن از داخل یک خانواده. ضرر انسانی‌اش را نمی‌گویم که یک زن وقتی یک مادر از داخل یک خانواده می‌رود خانواده متلاشی می‌شود دیگر اصلاً. ضرر اقتصادی‌اش را دارم می‌گویم. خلأ اقتصادی‌اش. کدام خلأ اقتصادی‌اش بیشتر است؟ معلوم است خلأ آن کسی که مسئول اقتصاد خانواده است. نکته‌ی سوم مگر دیه‌ی مرد را به خودش می‌دهند؟ توی قبرش می‌گذارند یعنی می‌گویند این آقا چون آقا بودند مردند دفنش می‌کنیم دیه‌اش را هم بگذار آن عالم خرج بکند. دیه‌ی مرد را به چه کسی می‌دهند؟ به خانمش می‌دهند، به خانواده‌اش می‌دهند. این هم به نفع زن است که اگر گفتند دیه‌ی مرد بیشتر است به نفع زن است نه به نفع مرد. اگر یک مرد زرنگی پیدا بشود می‌گوید اگر می‌شود دیه‌ی خانمم ده برابر من باشد که اگر ایشان رفت ده برابر به ما برسد. دیه‌ی مرد وقتی که می‌گویند بیشتر از زن است این دیه مرد را به زنش می‌دهند، به خانواده‌اش می‌دهند، به خود مرد نمی‌دهند که. ببینید این‌ها چیزهای ابتدایی است توی این مسئله که دیده نمی‌شود. این مثلاً معنی‌اش این است که زن ارزشش در فقه شما نصف مرد است. واقعاً این جوری است؟ مسئله‌ی حضانت، مسئله‌ی دیه. راجع به دیه یک نکته‌ای هم عرض بکنم که اصلاً شما می‌دانید تا قبل از اسلام حالا اگر نمی‌دانید هم بدانید تا قبل از اسلام در غرب و شرق زن اصلاً دیه نداشته. زن دیه نداشته تا قبل از اسلام و دیه هم عرض کردم به معنی ارزش انسان نیست یک خسارت اقتصادی است ضمن این‌که در بعضی از موارد فقهی هم دیه‌ی زن و مرد مساوی است. همه جا این جوری نیست که دیه‌ی مرد بیشتر از زن است. یک جاهایی مثلاً دیه‌ی جرح و بعضی‌ جراحت‌ها اصلاً کاملاً مساوی است و بعد هم پرداخت دیه هم که یک حق نیست یک تکلیف است، یک مسئولیت است باز به عهده‌ی مرد گذاشته شده و نکته‌ی مهمش هم همین است که دیه‌ی مرد به خودش نمی‌رسد به زن می‌رسد، به خانواده‌اش می‌رسد. در باب ارث مثلاً. ببینید می‌خواهم بگویم تعابیر غلط از زاویه بد وقتی به مسئله نگاه بکنی همه چیز خراب است. از زاویه درست نگاه کنی می‌بینی همه چیز درست است اتفاقاً همه چیز به نفع زن است من واقعاً عقیده‌ام این است که فقه اسلام، فقه شیعه حالا این تعبیر را البته مسامحتاً عرض می‌‌کنم تعبیر خوبی نیست ولی به شدت فیمینیستی است. یعنی اگر قرار باشد خودخواهانه کسی اعتراض بکند مرد بیشتر می‌تواند اعتراض بکند تا زن. در مورد ارث شما ببینید یک تعبیر خوبی دارد مرحوم علامه‌ی طباطبایی نگاه خیلی قشنگی به قضیه ایشان می‌کند. می‌گوید ببینید کل ثروت زمین از طریق ارث از نسلی به نسل بعد منتقل می‌شود کل ثروت زمین این جوری است که ظاهرش این است که دو سوم ثروت زمین از طریق ارث به مرد منتقل می‌شود یک سوم ثروت زمین به زن. درست است؟ خب حالا کل مسئولیت اقتصاد خانواده با که هست؟ با مرد است. نه در بعضی خانواده‌ها من به واقعیت اجتماعی کار ندارم اگر در یک خانواده‌ای مرد خانواده نمی‌تواند معاش خانواده را تأمین بکند یعنی نتواند به تکلیفش عمل بکند یا نکند حکومت و بیت‌المال وارد عمل باید بشود. اصلاً‌ زن را اسلام خواسته نگذارند زن را نباید مجبور کرد به کار. البته اسلام جلوی اشتغال زن را نگرفته، این حق را به او داده ولی تکلیف به او نکرده. اگر خودش بخواهد و زمینه‌ی عفت اجتماعی و حقوق کرامتش محفوظ باشد، با شوهرش که طرف زندگی اوست با هم توافق بکنند که به حقوق خانواده و شوهر لطمه نخورد این زن حق دارد. شریعت این راه را کاملاً باز گذاشته. صدر اسلام ببینید که زنان مالکیت داشتند، تجارت می‌کردند. خود همسر پیغمبر دیگر. خود همسر پیغمبر از خودش هم ثروتمند‌تر بود و هم اقتصادی‌تر یعنی پیغمبر اصلاً نون‌خور خانمش بود تا یک مدتی. دیگر از این بالاتر چه می‌خواهید؟ حقوق اقتصادی دارد، حق فعالیت اقتصادی دارد با رعایت شرایط انسانی و اخلاقی اما مسئولیت اقتصادی ندارد. اسلام کل تکلیف و بار خانواده را گذاشته روی دوش مرد. درست است؟ البته گفته این جهاد است، این عبادت است ولی وظیفه‌ات هم هست. دندت نرم. این جوری نیست که بگویی حالا آقا ما که را ببینیم اگر عبادت نخواهیم بکنیم ما که را ببینیم. نه اگر با نیّت الهی کردی عبادت است اگر نکردی هم می‌بریمت دادگاه مجازاتت می‌کنیم وظیفه‌ات است که این کار را بکنی منتها بهتر است که نیت هم بکنی که برایت ثواب هم داشته باشد ولی نیت هم نکنی باید این کار را بکنی. به زن چه می‌گوید؟ می‌گوید هیچ کس نمی‌تواند تو را مجبور به کار بکند حتی برای تأمین معاش خودت. حتی برای لباست، مسکنت، تغذیه‌ات شما وظیفه‌ای نداری. مرد وظیفه‌اش است که برای شما تأمین کند بدون اهانت و بدون منت وظیفه‌اش است و می‌شود مجبورش هم کرد توی دادگاه. شما ممکن است بگویی آقا الان خانواده‌هایی هستند که زن نون آور خانواده است. راست هم می‌گویید. این به عنوان یک واقعیت اجتماعی و یک اضطرار یک بحث است شما هم که می‌گویید اسلام تو این جور جاها چه گفته؟ ولی به عنوان این‌که اسلام همچین وظیفه‌ای به دوش زن نگذاشته یک بحث دیگر است ما این‌جا الان در حال بحث حقوقی هستیم. بحث حقوق زن داریم می‌کنیم. بحث حقوقی، فقهی است. اما در واقعیت خارجی اگر زنی نتوانست خودش را یعنی این زن مجبور است کار کند تا معاشش در بیاید این شما نمی‌توانید. این در درجه‌ی اول وظیفه‌ی مرد است اگر نتوانست وظیفه‌ی حکومت است کمک کند و شما نمی‌توانید بگویید که چون روال قانونی این‌جا به هم خورده پس بقیه‌ی جاها هم به هم بریزیم. این کار را نمی‌توانید بکنید. شما آن خلأ را جور دیگری باید جبران بکنید. دقت کردید چه می‌گویم؟ این خلأ را، این نقطه ضعف را که زنی با این‌که مجبور نیست کار کند از نظر شرعی ولی از نظر اجتماعی مجبور شده کار بکند. خب این‌جا یک اختلالی به وجود آمده توی نظام معاش آن خانواده. عیبی ندارد اولاً‌ این زن از حیث اخروی و پاداش الهی و انسانی مقامش بالاست برای این‌که کاری که وظیفه‌ی او نیست دارد انجام می‌دهد. این یک جهاد بزرگ است دارد به شوهرش کمک می‌کند ولی این خلأ شما نمی‌توانید بگویید چون این‌جا خانواده‌ی من مشکلی دارد در اجرای عمل پس کل قانون را به هم بریزیم. مثل این‌که یک ماشین توی یک اتوبان نوشتند آقا سرعت حداقل 60، از 60 پایین‌تر نرو. این ماشینش مشکل دارد خراب است ماشین بالاتر از 50 نمی‌تواند برود بعد بگوید آقا ماشین من از 50 بالاتر نمی‌تواند برود لطفاً این تابلو‌ها و قانون را کلش را عوض بکنید. قانون اتوبان را عوض بکنید. نمی‌شود ولی می‌شود گفت آقا این ماشین مشکل دارد این ماشین را کمکش کنید. حکومت از بیت‌المال و دیگران هم باید کمکش کنند. آن بحث این است یک سوم ثروت زمین مستقلاً به زن داده می‌شود از طریق ارث بدون این‌که هیچ چیزی از زن بخواهند. این را شما دقت کنید یعنی می‌گویند یک سوم کل ثروت زمین از طریق ارث به زنان منتقل می‌شود بدون هیچ مسئولیتی. یعنی برای خود زن است دقت کردید. هر کاری دلش بخواهد با این پول، هر کار مشروعی دلش بخواهد می‌تواند بکند. مرد نمی‌تواند زنش را مجبور کند که از پدرت به تو ارث رسیده این را بده به من، من می‌خواهم خرج خانواده بکنم. نمی‌تواند بگوید. یعنی البته این نمی‌تواندهایی که ما می‌گوییم بحث‌های حقوقی است و الا از نظر انسانی و اخلاقی توی خانواده همه‌اش که با قانون نمی‌شود زندگی کرد. اصلاً خانواده اساسش بر قانون نیست این را به شما بگویم. اساس خانواده بر اخلاق و محبت و عشق متقابل است. قانون اصلاً مگر می‌شود با قانون خانواده را اداره کرد. قانون به درد وقتی می‌خورد که خانواده دارد متلاشی می‌شود. قانون برای وقتی است که خانواده دارد سقوط می‌کند. آن وقت می‌گویند آقا قانون و الا خانواده‌ای دارد مثل انسان درست زندگی می‌کنند اصلاً به همدیگر که نمی‌گویند که قانون چه است. چند وقت پیش‌ها توی تلویزیون دیدم یک آقا و خانم جوانی آمده بودند این بحث‌های روان‌شناسی خانواده را بحث می‌کردند خانم هِی می‌گفت که به شوهرم، البته بعضی‌ جاها این مشکل هست واقعاً. خانم به شوهرش می‌گفت که دعوای شما سر چه هست؟ می‌گفت دعوا سر این هست که این به شوهرم به من می‌گوید که وظیفه‌ی تو هست که صبحانه بیاوری برای من. بعد آقا هم می‌گفت که من ناراحتی‌ام این است که چرا این خودش نمی‌آورد با کمال میل. می‌آید جلوی من صبحانه را می‌اندازد جلوی من می‌گوید که وظیفه‌ام نیست ولی کردم. خب مگر خانواده با وظیفه و این‌ها می‌شود. بر اساس وظیفه بله همان که فرمودند خانم دکتر فرمودند همین است یعنی اسلام گفته زن را از نظر فقهی، حقوقی حالا این خیلی جالب است نه بیرون از خانواده مجبور می‌شود به کار نه توی خانواده فقط باید بنشیند. خب از نظر فقهی، این که می‌گویم فقه اسلام فیمینیستی‌ترین فقه است با این دیدگاه همین است دیگر. یعنی از فقه اسلام می‌پرسد این خانم‌ها چه کار باید بکنند؟ یعنی از نظر تلاش اقتصادی و اجتماعی چه وظیفه‌ای دارند؟ بیرون خانواده باید برود کار کند؟ اسلام می‌گوید نه‌خیر. نباید کار کند. اگر خواست می‌تواند اگر نخواست هم نه. وظیفه ندارد. می‌گوید برای معاش خودش چه؟ می‌گوید نه وظیفه‌ی او نیست، وظیفه‌ی تو هست. بعد مرد می‌گوید اقلاً به بچه‌اش شیر بدهد می‌گوید آن هم وظیفه ندارد حتی تو فقه ما می‌گوید اگر مادر به بچه‌ی خودش هم شیر می‌دهد می‌تواند از شوهر مطالبه‌ی دستمزد بکند. بگوید به شرطی به بچه‌ام شیر می‌دهم که برای این زحمتی که می‌کشم به من پول بدهی. خب یک بار بحث حقوقی و فقهی می‌کنید فقه اسلام این است. یعنی زن مطلقا در حرمت و کرامت و آزادی کامل دقت کردید، هیچ چیز از او نخواسته به عنوان این‌که باید بدوی و کار کنی و این‌ها ولی همین اسلام که از نظر حقوقی و فقهی چیزی از زن لازم نکرده الا بحث حقوق جنسی زن و شوهر مسئله‌ی تمکین که اصلاً مبنای قرارداد تشکیل خانواده اصلاً همان هست دیگر از نظر فقهی می‌گویم ولی مازاد بر او خود اسلام می‌گوید آقا خانواده را با قانون نمی‌شود اداره کرد فقط. قانون کف خانواده است. اصل حجم زندگی در خانواده مسئله‌ی اخلاق و محبت و مسئولیت‌شناسی و انسانیت است. آن وقت توصیه‌هایی که آن‌جا می‌شود که زن با مرد چگونه رفتار بکند، مرد از بیرون که می‌آید زن برود به استقبالش، به خودش برسد، خودش را معطر بکند، خودش را آرایش بکند، راجع به مرد هم همین‌طور به خودش باید برسد. روایات این جوری. این‌که جهاد زن خوب رسیدگی و برخورد درست با شوهرش است. مسئله‌ی این و این‌ها هم هست. این‌ها البته هیچ کسی نمی‌تواند زنش را ببرد دادگاه بگوید آقا این خانم من به این چیزها عمل نکرد هیچ کدام. دادگاه می‌گوید، قاضی می‌گوید عمل نکرد که نکرد وظیفه‌ی قانونی ندارد ولی وظیفه‌ی اخلاقی و انسانی دارد که برای این‌که اصلاً بتوانند زندگی کنند حالا من به آخرت اصلاً‌ حسابش جدا برای این‌که خود زندگی توی دنیا قابل تحمل بشود زن و شوهر که نمی‌توانند با قانون با هم چیز کنند. ببینید مسئله‌ی ارث این است که اسلام مرد را کرده مسئول کل اقتصاد خانواده ولی کل ثروت را از طریق ارث به مرد منتقل نمی‌کند. یک ثلث، یک سوم کل ثروت زمین از طریق ارث مستقیم به زنی منتقل می‌شود که هیچ مسئولیت اقتصادی ندارد یعنی مالِ خودش است هر کاری دلش بخواهد می‌تواند بکند از نظر حقوقی. حالا این‌جا اگر قرار به اعتراض باشد چه کسی باید اعتراض بکند؟ مرد می‌تواند بگوید آقا شما کل مسئولیت بار اقتصاد خانواده را روی دوش من انداختی خب پس کل ثروت و سرمایه را هم به دست من بده دیگر که سر به سر بشود. اسلام می‌گوید نه. دو سوم ثروت زمین به تو منتقل می‌شود با این دو سوم هم هر کاری دلت می‌خواهد نباید بکنی مسئولیت داری در مورد خانواده یعنی این دو سوم را هم باید خرج همان خانم و خانم و بچه‌ها بکنی دیگر. چون هیچ مردی نیست که فرض کنید شما نصف کل این ثروت که دست مرد است، مرد نصفش را فقط خرج خودش بکند شخصاً که اصلاً همچین مردی پیدا نمی‌شود. بعید است پیدا بشود که مثلاً کل پولی که دستش است نصفش را خودش تنهایی بخورد، نصفش را خرج خانواده‌اش و زن و بچه‌اش بکند. همچین مردی نیست بعید می‌دانم اگر مرد هم هست انسان نیست. اگر ولی فرض کنیم این جوری باشد یعنی نصف کل ثروتی که متصدی‌اش مرد است نصفش را خودش تنهایی مصرف بکند برای خودش. نصفش را بدهد به خانواده‌اش یعنی یک ثلث را برای خودش مصرف بکند یک ثلث را برای خانمش و خانواده‌اش آن وقت سهم زن چه شد در مصرف؟ دو سوم. یعنی به عنوان تصدی متصدی دو ثلث ثروت زمین از طریق ارث، متصدی و مسئولش مرد است نه مصرف‌کننده‌اش. دقت کردید چه شد؟ متصدی و مسئول دو سوم این ثروت مرد است. مصرف‌کننده‌اش مرد نیست دو سومش. یعنی به او دو سوم را می‌دهند به علاوه‌ی این تکلیف‌ها اما به زن آن یک سوم را می‌دهند بدون هیچ تکلیفی بعد به مرد می‌گویند از آن دو سوم باید خرج زنت هم بکنی و خانواده‌ات پس ظاهرش این است که دو سوم ثروت زمین از طریق ارث به مرد منتقل می‌شود یک سومش به زن، واقعش چه هست؟ تقریباً به عکس است. از این‌ جور مسائل، نگاه کردن به مسئله‌ی احکام که آقا این‌ها برای دوره‌ی قدیم بوده بابا حالا دوره‌ی جدید چه کار کردند با زن؟ زن رها شده. توی یک رستورانی در یکی از کشورهای غربی این صحنه را خودم دیدم که زن و شوهر آمدند سر یک میز نشستند شام‌شان را خوردند بعد بلند شدند خانم و آقا جدا جدا حساب کردند. من این را خودم دیدم. خب این روابط این است. این کرامت زن و حقوق زن و عاطفه و خانواده و انسانیت حتی سر یک شام که با هم آمدند بیرون جدا جدا هر کسی باید پول غذای خودش را بدهد. خب این‌ها مثلاً چه جور خدمت به زن است من نمی‌دانم. ارث هم من به شما بگویم باز تا قبل از اسلام در شرق و غرب دنیا زن ارث نمی‌برد اصلاً. اسلام ارث زن را اصلاً به وجود آورد و تثبیت کرد. بروید ببینید سیستم‌های حقوقی غرب و شرق را. از یونان و بربرها و چین و ایران را بروید ببینید و بعد هم ارث آمد برای زن بدون مسئولیت اقتصادی و این‌که زن بنابراین تأمین است از نظر اقتصادی طبق قانون. طبق قانون اسلام زن تأمین است و باید تأمین باشد ولی در عین حال حقوق اقتصادی و این‌ها را دارد به علاوه این‌که ارث هم عرض کردم همه جا همان‌طور که در مورد دیه، همه جا دیه‌ی مرد بیشتر از زن نیست ارث هم همین‌طور است. همه جا ارث مرد بیشتر از زن نیست. در یک جاهایی از آن تقسیمات ارث، جزو بحث‌های نسبتاً پیچیده‌ی فقه هم هست آن‌جا سهم‌شان مساوی می‌شود حتی در بعضی موارد هست که سهم ارث یک زنی از سهم ارث یک مرد بیشتر هم می‌شود در بعضی از موارد فقه این هم هست. همه‌ی موارد دیگر هم همین‌طور. همین بحث الرِجال قَوّاموُنَ عَلَی النِّساء که فرمودند. این مسئله‌ی قوام بودن یعنی چه؟ قوام یعنی متصدی و مسئول. بسیاری از چیزهایی که این‌ها تحت عنوان این‌که این‌ها برای دوران سنت است باید عوضش بکنیم خب اول یک کمی فکر کنیم عیب ندارد می‌خواهی عوضش بکنید یک کم اول فکر کنید بعد ببینیم که اصلاً چرا باید چه را عوضش کرد و بعد هم به شما بگویم مباحث حقوقی و این‌ها یک چیزهایی نیست که بشود آزمایشش کرد بگویی آقا حالا یک 30 سالی یک جوری آزمایش کنیم مسئله‌ی مثلاً حجاب را، مسئله‌ی ارث را، یک 30، 40 سال بعد اگر دیدیم غلط است درست می‌کنیم اصلاً این‌ جوری‌ها نیست. این‌ها یک چیزهای یک بار مصرف است یعنی اگر یک بار آزمایش کردیم و غلط از آب در آمد نمی‌توانی جبرانش بکنی اصلاً. جامعه از دستت خارج خواهد شد مگر در مسئله‌ی حجاب. من در یک جلسه‌ی دیگر هم عرض کردم مسئله‌ی حجاب را مثلاً می‌گویند آقا اولاً حجاب مربوط به عرصه‌ی عمومی است نه عرصه‌ی خصوصی بنابراین قانون‌بردار است. این جوری نیست که آقا حجاب مسئله‌ی شخصی من است چرا دخالت می‌کنید؟ مسئله‌ی شخصی شما توی خانه‌تان است. توی خیابان و پارک و دانشگاه این‌جا عرصه‌ی عمومی است می‌شود قانون گذاشت منتها قانون باید عاقلانه و عادلانه باشد و آن‌جاهایی که اتفاقاً این مسئله رعایت نشد تحت عنوان کرامت زن و آزادی و حرمت زن و از این حرف‌ها مطرح شد و همه‌اش در همه‌ی موارد کلاه زن را در درجه‌ی اول برداشتند یا مثلاً این بحث که آقا شما زن را حجاب واجب نباشد زن‌ها حجاب را بگذارند کنار عرض شود یک چیزی هم گفتم نقل می‌کنند که من نفهمیدم این سندش چه هست اصلاً که الاِنسانُ حریصُ عَلی ما مُنِع که آقا اگر جلویش را بگیری و منع کنی بیشتر حریص می‌شوند. آزاد بگذار هیچ کس دیگر این نمی‌دانم دیگر چه هست و از کجا آمده. خب در تمام جوامعی که منع نیست یعنی حجابی وجود ندارد بروید ببینید حرص جنسی کم‌تر شده یا بیشتر شده. یعنی در جوامعی که حجاب وجود ندارد و عفت و حیا نیست بین زن و مرد خب آن‌جا که تجاوز جنسی، خشونت جنسی علیه زن و ایزا و آزار علیه زن که خیلی بیشتر شده تا جوامعی که این مسائل کم‌تر است. حتی آن زنانی که به اصطلاح آمده‌اند در موقعیت‌های نسبتاً بالاتر اجتماعی مطرح شدند عرض کردم یک جایی داشتم می‌خواندم که یک خانمی توی کل مثلاً نظامیان مثلاً آمریکا بود آن‌جایی که من می‌خواندم آن کشوری که داشتم می‌خواندم گزارش را راجع به آمریکا بود. مثلاً یک خانمی‌ توانسته به مراتب بالای نظامی برسد ژنرال شده بعد با این خانم ژنرال بحث می‌کرد راجع به مسائل مختلف کشوری و امنیتی و این‌ها بعد آخرش به او گفت که شما مشکل شخصی، راجع به مسائل شخصی‌تان بگویید. شما بزرگ‌ترین مشکل خودتان چه هست در زندگی؟ گفت بزرگ‌ترین مشکل شخصی من مزاحمت‌های جنسی همکاران و به خصوص فرماندهان و رؤسای من است. یعنی این خانم تا ژنرال هم که شده هنوز این مشکل را دارد. خودش پلیس است، مسئول امنیت است بزرگ‌ترین مشکل خودش این است که امنیت جنسی و اخلاقی ندارد. خب شما رعایت نکردی تو عرصه‌ی عمومی نتیجه‌اش این می‌شود. کجا نسبت به خشونت جنسی علیه زن کم‌تر شده در جامعه‌ای که هر 8 ثانیه دارد یک تجاوز جنسی صورت می‌گیرد این قانون درست است که بگوییم اگر حجاب نباشد خودشان بد نگاه نمی‌کنند کاری ندارند. بله این‌ها شبانه روز مشغول ارضاء و مشغول همین کارها هستند طبیعی است که دیگر نیازی ندارد بیاید توی تاکسی و توی خیابان مثلاً یک نگاه بدی بکند به یک خانمی. این را نیاز ندارد ولی نباید اشتباه بگیرید که مسئله آن نیست که چون آن‌جا حجاب توی جوامعی که حجاب نیست که در 95 درصد جوامع دنیا، 99 درصد جوامع دنیا خب این جوری است دیگر. خب ببینیم که آیا مسئله‌ی خشونت جنسی علیه زن و تجاوز و حرص و این مسائل کم‌تر شده یا بیشتر شده. می‌گویند آقا شما آزاد بگذارید حرص دیگر نیست آقا ببینید فلان کشوری که حجاب نیست توی تاکسی و خیابان و این‌ها نگاه بد به خانم‌ها نمی‌کنند خب آن‌جا نگاه بد نمی‌کنند برای این‌که یکسره مشغول همین کارها هستند احتیاجی ندارند. اصلاً این‌ها یعنی چیزی وجود ندارد، انگیزه‌ای وجود ندارد برای این کار. این‌ها توهماتی است که درست می‌شود بخشی‌اش هم به نظر من سازمان‌دهی شده است تمام این کلمات فقهی و دینی را من عرضم این است که یک بار دیگر درست بررسی بکنیم که این معنایش چه هست واقعاً؟ ببینیم این‌ها چقدر و کدام‌هایش به نفع زن است و کدام‌هایش به نفع مرد است. بعضی مسائل دیگر را هم این‌جا یادداشت کرده بودم بحث طلاق و شهادت و این‌ها را که چون فرصت نیست به آن‌ها نمی‌رسم. این‌ها همه را من برای هر کدام مواردی آورده بودم توضیح دادم که چرا این جوری است و این‌ها واقعاً به چه دلیل به نفع زن است و چرا این‌ها را بعضی‌ها برداشت‌های سویی می‌کنند یا تفسیر غلطی از آن می‌شود. بحث فیمینیزم یکی از دوستان می‌پرسید که آقا این نل‌های مختلف فیمینیستی نمی‌دانم فیمینیزم لیبرال، فیمینیزم سوسیالیست، فیمینیزم رادیکال، فیمینیزم مارکسیستی، فیمینیزم اگزستانسیالیستی حتی تا برسد به حتی فیمینیزم انجیلی تا جریان‌های افراطی فیمینیزم این تنوع و تزبذوب در جریان فیمینیزمی را چه جوری تفسیر می‌کنید یعنی فکر می‌کنید علتش چه هست که فیمینیزم این همه تناقض دیدگاه‌های فیمینیزمی در آن وجود دارد؟ و چرا دست به دامان مکاتبی شدند که این مکاتب بعضی‌هاشان برای از بین بردن همدیگر اصلاً به وجود آمدند یعنی مثلاً لیبرالیزم و سوسیالیزم مثل آب و آتش هستند اصلاً با هم سازگار نیستند. چرا مباحث جریان حقوق زن و جنبش‌های زنانه به هر دو تای این‌های متوسل شدند چون فیمینیزم یک مکتب نیست. فیمینیزم یک ایدئولوژی یا یک مکتب نیست، فیمینیزم یک جنبش اجتماعی است که به مکاتب مختلف و گفتمان‌های مختلف متوسل شده که از آن‌ها کمکی بگیرد یک فرجی حاصل بشود و نشده در همه‌ی این‌ها به بن‌بست رسیده. مشکل اصلی به نظر من این بوده که چه جوری می‌شود یعنی الان هم همین است چه جوری می‌شود عفّت زن و عزت زن توأمان رعایت بشوند یعنی به زن به حقوق اجتماعی و شأن اجتماعی او در عرصه‌ی عمومی سیاست و اقتصاد و حوزه‌های مختلف به او ستم نشود و اهانت نشود یعنی عزت و کرامت زن حفظ بشود و در عین حال عفت زن هم حفظ بشود. مسئله‌ی اصلی این است و این مشکل به نظر ما هیچ راه حلی ندارد جز فرهنگ اسلامی البته با اجتهاد و با تحجرزدایی و این عادات و سنبل‌های قومی و ایرانی و این‌هایی که قاطی اسلام شده و به ما به نام اسلام غالب شده و ما خیال می‌کنیم این‌ها جزو اسلام است. خیلی مشهورات وجود دارد در مباحث فقهی و کلامی که این‌ها هیچ سندی توی اسلام ندارد یا اگر دارد اهمیتش اصلاً آن قدری که توی افکار عمومی ما مهم است توی خود اسلام آن‌ قدر مهم نیست. یکی از مشکلات ما این است واقعاً فرهنگ اسلامی جامعه این است که یک چیزهایی که خود دین راجع به آن مثلاً صد درجه تأکید کرده تو ما مسلمان‌ها تأکید روی این‌ها مثلاً یک درجه است یک چیزهایی که دین روی آن یک درجه تأکید کرده توی ما صد درجه رویش تأکید می‌شود. این معلوم نیست از کجا آوردیم. این اسلام را خودمان برای خودمان می‌سازیم شما ببینید تو قرآن و روایات سیره‌ی معصومین(ع) و اولیای دین که این‌ها توی چه مسائلی در چه حوزه‌هایی چقدر تأکید داشتند به همان اندازه که تأکید بوده شما باید به همان اندازه رویش حساس باشی نه کم‌تر و نه بیشتر. اگر کم‌تر و بیشتر شد آن اسلام یک اسلام کاریکاتوری است. کاریکاتور یک بار من جایی عرض کردم، کاریکاتور دروغ نیست منتها چون مبالغه‌آمیز است و ابعاد را درست رعایت نمی‌کند و تناسب را رعایت نمی‌کند مضحک می‌شود. اسلام تناسب اسلام توی مسائل احکام و اخلاقش باید رعایت بشود تا مضحک از آب در نیاید. در قضیه‌ی فیمینیزم که عرض کردم یک مکتب نیست یک گفتمان است و یک جنبش اجتماعی است و تعریف نشده هنوز هم حتی من حالا یادداشت کرده بودم فرصت نشد این‌جا عرض بکنم که چهره‌های برجسته‌ای که به نام فیمینیزم شناخته شدند مثل مثلاً "رِبِکاوز"، مثل "ویکی راندال"، مثل "رُزالین دِلمار" این‌ها یادداشت کرده بودم 10، 20 مورد از این‌ها را که این‌ها صریحاً خودشان می‌گویند که ما که چهره‌ها و تئوریسین‌های اصلی فیمینیزم هستند در دهه‌های اخیر در غرب صریح می‌گویند ما خودمان نمی‌دانیم فیمینیزم چه هست ولی می‌دانیم که چرا این مسئله را مطرح کردیم. این را می‌دانیم چرا مطرح کردیم ولی نمی‌دانیم چیست. حالا عین عبارتش این است می‌گوید: من خود هیچ گاه نتوانستم بفهمم که فیمینیزم به چه معناست؟ می‌گوید بسیار دشوار است عقاید اساسی را مشخص بکنیم که دست کم بعضی‌ از کسانی که خودشان را فیمینیزم می‌دانند با آن‌ها مخالفت نکنند و حداقلش این است که بگوییم زنان به دلیل جنسیت‌شان نباید به آن‌ها ظلم بشود اگر این است فیمینیزم به این معنا باشد که حتماً یک مطالبه‌ی مشروع اسلامی است که زن به خاطر زن بودنش نباید به او ستمی بشود اما این‌که ظلم و عدالت چیست؟ حقوق بشر چه جوری تعریف می‌شوند؟ چه مردش و چه زنش و وظایف و مسئولیت‌هایشان چه جوری طبقه‌بندی می‌شوند این مسئله‌ای است که باید رویش با تک تک دیدگاه‌هایی که به نام دفاع از زن وارد عرصه می‌شوند یا به نام تحقیر زن وارد عرصه می‌شوند باید با هر دو جریان افراطی وارد گفتگو و مباحثه شد و اتفاقاً در این حوزه شما یک مکتب حقوقی روشن آکادامیک علمی به نام فیمینیزم ندارید اصلاً یعنی خود چهره‌های برجسته‌ی فیمینیزم در باب این‌که زن چه حقوقی دارد و چه وظایفی دارد کاملاً با همدیگر درگیر هستند و اختلاف دارند. از فیمینیزم انجیلی که پناه بردند به انجیل که دنبال تصویب قوانینی بودند برای جلوگیری دینی از استثمار زنان و دفاع از نیازهای خاص زن و خصائل ملازم مادر بودن که زن را از مرد متمایز می‌کند به خصوص تا جریان‌های نیو فیمینیزمی که در 5، 6 دهه‌ی اخیر به وجود آمدند که حتی دفاع کردند از این‌که ما اعانه باید بدهیم برای این‌که خانواده‌ها تشکیل بشوند و محکم بمانند. الان می‌دانید مشکل فقدان خانواده دارد به وجود می‌آید در غرب یعنی خانواده‌ای دیگر وجود ندارد تقریباً. بعضی حکومت‌ها حاضر هستند سوبسیت بدهند که خانم‌ها بچه به دنیا بیاورند و سوبسیت بدهند که مرد و زن همدیگر را تحمل کنند. 4 سال، 5 سال توی یک خانه با هم زندگی بکنند. الان بعضی از کشورها با مشکل بحران جمعیت جوان روبرو شدند و سوبسیت دولت اعلام کرده که آقا به شما سوبسیت می‌دهم، کوپن می‌دهم که 4 سال همدیگر را تحمل کنید زن و شوهر. 4 سال فقط. 3 سال همدیگر را تحمل کنید یک بچه به دنیا بیاید برسد به 3 سالگی بعد ما تحویلش می‌گیریم و این‌ها همدیگر را تحمل نمی‌کنند 3 سال هم وقتی که حقوق و وظایف زن و مرد دیگر از مسیر و روند توحیدی و انسانی‌اش خارج می‌شود زن و مرد به همدیگر به چشم دو تا دشمن، دو تا رقیب و دو تا موجودی که من چه کار کنم این نتواند من را استثمار کند، من بتوانم استثمارش بکنم بیشتر و چون خب مرد معمولاً زورش بیشتر است معمولاً هم زن مظلوم واقع می‌شود خیلی اوقات و بعد زن می‌رود جور دیگری جبران می‌کند. خارج از خانواده. من نتیجه‌اش این است یعنی خشونت علیه زن و مسائل مختلفی که وجود دارد در همه جای دنیا این‌که تعریف مشخص علمی و درستی وقتی از حقوق و وظایف زن نبود قضیه این جوری می‌شود آن وقت حتی عرض کردم باید الان این بحث بعضی از جریان‌های فیمینیستی برای مبارزه‌ با، جریان‌های فیمینیستی به وجود می‌آید برای مبارزه سقط جنین، مبارزه با هم‌جنس‌گرایی، دفاع از تشکیل خانواده به مفهوم دینی و سنتی و مسیحی‌اش تا جریان‌های فیمینیستی که صریحاً‌ می‌گویند یعنی عبارات‌شان این است که تا کنون زنان فرزند به دنیا آوردند چرا پس از این مردان به دنیا نیاورند؟ این عین عبارات‌شان است دیگر. می‌گوید این ظلمی است که فقط ما توی مباحث حقوقی به زن ظلم نشده، تو حوزه‌ی زیست‌شناسی هم به زن ظلم شده. چرا من به عنوان زن باید 9 ماه بچه را با خودم حمل کنم مشکلاتش را تحمل بکنم چرا مردها نباید تحمل بکنند؟ این نگاه کج است به صحنه. در جامعه‌ای که به زن از همه طرف ستم می‌شود و تحقیر می‌شود آن وقت این در همه چیز حتی در بیولوژی هم مجبور است شک کند و الا زن واقعاً من عقیده دارم جنبش‌های فیمینیستی در غرب اغلب‌شان قابل توجیه هستند که چرا به وجود آمدند. موجه هستند. نه این‌که درست هستند ولی موجه بودند منتها بعد به افراط کشیده می‌شوند. گروه‌های تروریستی زن به وجود آمد که می‌گفتند توی جلسات مردانه بمب‌ بیندازیم. گروه تروریستی جوراب‌ قرمزها در نیویورک یکی از کارهایش این بوده. گروه تروریستی بود می‌گفتند هر جلسه‌ای که در آن مردها هستند شناسایی کنید تویش یک بمب بیندازیم و این کار را کردند چند بار. شعارشان این بود که ازدواج با مرد خیانت است یعنی ملحق شدن به دشمن است. خب طبیعی هم هست یعنی در جامعه‌ای که مرد به زن به چشم کالای جنسی نگاه می‌کند و استثمارش می‌کند و تحقیرش می‌کند و برای او حرمت الهی قائل نیست معلوم است که این مباحث هم پیش می‌آید. این را مقایسه کنید با فرهنگ اسلامی که در روایات ما دارد که فرمود مرد و زن معین همدیگر هستند در مسیر دنیا و آخرت یعنی فرمود بزرگ‌ترین سعادت برای یک مرد و زن این است که همسرش مرد و زنی باشد که بتوانند با همدیگر معاونت کنند، کمک کنند برای این‌که زندگی دنیا را یک زندگی شرافتمندانه‌ی انسانی داشته باشند و یک آخرت انسانی داشته باشند. برای همدیگر سکن، مایه‌ی سکونت و آرامش باشند. برای هم لباس و پوشش باشند. فرمودند لطفاً بفرمایید با توجه به این‌که جمعی از عزیزان مؤثر و مسئول در جلسه حضور دارند چرا در خصوص مدسازی و فرهنگ سازی در ارتباط با حجاب برتر فعالیت خاصی از قبیل موردی که در آیین‌نامه‌های انضباطی دانشگاه‌ها درج گردد صورت نمی‌گیرد. این هر دو تا کار به نظر من توأمان باید انجام بشود یعنی ما از یک طرف باید تبیین کنیم برای جامعه و به خصوص برای دختران، برای خانم‌ها و دختران جوان که اسلام راجع به مسئله‌ی زن و مسئله‌ی شخصیت اجتماعی او چه نگاهی دارد، اگر حجاب واجب شده به چه معنا و با چه استدلالی واجب شده هم توضیح داده بشود و هم در عرصه‌ی قانون‌گذاری که مربوط به عرصه‌ی عمومی است اصلاً کوتاهی نشود واقعاً و در عین حال آن مسئله‌ای که گفتم این بحث مد را که گفتم واقعاً من عقیده‌ام این است یعنی مد عرض کردم در فرهنگ سرمایه‌داری کمک به تبرج زن است، لباس‌هایی بپوشید، جوری آرایش کنید، کاری بکن تو خیابان، توی عرصه‌ی عمومی که فضای جامعه یک فضای جنسی باشد و تنها ارزش زن به جنسیتش باشد اما ما می‌توانیم در فرهنگ اسلامی و جامعه‌ی اسلامی مد داشته باشیم با همین تعریفی که عرض کردم که یک ابتکاری بکنیم، کارهایی بکنیم که حجاب زنانه ضمن حفظ عفّت و این‌هایش در عین حال راحت‌تر بشود، حجاب راحت و در عین حال پوشش کامل و توی این قضیه‌ هم به نظر من باید فکر بشود. من یک بار دیدم تو تلویزیون‌های بعضی کشورهای عربی اتفاقاً این هست یعنی اصلاً یک برنامه‌ای دارند که حجاب‌های اسلامی که همه‌اش هم حجاب اسلامی پوشیده است انواع مدل‌هایش را داشت توی، به نظرم تلویزیون المنار بود برای لبنان، حزب‌الله لبنان یک بار دیدم. خب ما این کار را چرا نداشته باشیم و توضیح باید داد. من به شما بگویم هیچ قانون اسلامی را نمی‌شود جدای از اخلاقش و جدای از معارف و تبیین و استدلال هیچ قانون اسلامی را نمی‌شود مستقل از معارفش و مستقل از اخلاقیات و ارزش‌های انسانی‌اش اجرا کرد یا درست اجرا کرد. ما نمی‌توانیم بگوییم ما توضیح استدلالی راجع به حجاب نمی‌دهیم با بچه‌هایمان صحبت نمی‌کنیم، راجع به مسائل اخلاقی و انسانی هم صحبت نمی‌کنیم، راجع به حقوق شما هم صحبت نمی‌کنیم، حقوق معنوی و مادی ولی فقط قانون حجاب. از اسلام فقط حجاب آن به شکل یک قانون. هیچ چیز دیگر نیست یعنی اسلام چیز دیگر ندارد راجع به. خب این هم نیست واقعاً‌ یعنی یکیش حجاب است آن یکی را هم ما باید درست تبیین کنیم و توضیح بدهیم.

اگر کسی ازدواج نکرده باشد آیا حکومت از نظر فقهی وظیفه‌ای در قبال پرداخت هزینه‌ی زندگی به او دارد؟ تکلیف او از نظر اقتصادی چیست؟ ظاهراً همین جور است. ببینید یک بار بحث اضطرار است یعنی یک زنی مانده و کسی هم نیست که تأمینش بکند مضطر می‌شود، خب اسلام راه فعالیت اقتصادی را برای زن نبسته که باز گذاشته. اگر در یک شرایط همین جوری قرار گرفت بر همان زن واجب هم می‌شود که خودش تأمین کند خودش را اما این از تکلیف سه گروه کم نمی‌کند. اگر این زن پدر و شوهر ندارد، پسر ندارد یعنی کسی نیست که وظیفه‌ی حقوقی دارد در برابر او بدون اهانت باید تحملش بکند. توی روایات هست این تعبیر و در حد شأن خوش رعایت بکند در حد شأنی که دارد چون این مسئله هم یک مقدار عرفی است. جامعه به جامعه و حتی خانواده به خانواده فرق می‌کند. شما یک کارهایی هست که اگر تو یک خانواده بکنی عرض شود که طبیعی است تو یک خانواده‌ای اگر آن کار را بکنی غیر عادی است. این نوع عرف خانواده‌ها و شهرها و جوامع و روستاها این‌ها با همدیگر فرق می‌کند ولی در حد آن شأن عرفی‌اش باید رعایت بشود. حالا اگر زنی بود که کسی نیست. آن کسی که متصدی این است، هیچ مردی که متصدی اقتصادی این باشد وجود ندارد این‌جا اسلام مسئولیت را هم بر بیت‌المال یعنی حکومت اسلامی گذاشته، حکومت باید تأمینش کند و هم بر ثروتمندانی که، اغنیایی که در فامیلش، در بستگانش، در محل‌شان، در قبیله‌شان، قوم‌شان وجود دارند. این‌ها هم مسئولیت شرعی دارند. این واجب کفایی بلکه واجب عینی می‌شود گاهی که واجب کفایی هم می‌دانید، واجب کفایی هم واجب عینی است تا قبل از این‌که هدفش تأمین بشود هدف عینی است. فرقی نمی‌کند واجب کفایی. بر همه‌ی آن‌ها، بر همسایه‌شان، بر دوست‌شان، بر همکار، بر همه واجب است که کمک کنند بدون اهانت و تحقیر و البته مسئولیت اصلی با حکومت است.

آیا با توجه به این‌که از زن مسئولیتی در داخل و خارج از خانه خواسته نشده مقام زن در تأمین مسائل جنسی پایین نیامده؟ اولاً مسئولیت نگفتیم خواسته نشده، مسئولیت خواسته شده ولی اجبار دادگاهی نشده، اجبار حقوقی و دادگاهی نشده. اما در باب مسائل جنسی مرد و زن هر دو نسبت به همدیگر وظایف جنسی دارند یعنی اگر اسلام می‌آید می‌گوید آقا شهوت را و مباحث جنسی را توی جامعه در سطح عرصه‌ی عمومی و بدون برنامه‌ریزی انسانی و اخلاقی بدون مهار رها نکنید و صدمه می‌خورد به مرد و زن و در درجه‌ی اول به زن اگر این را گفت عرض شود از آن طرف تأکید‌های بسیار می‌کند روی مسئله‌ی این‌که راه ارضای جنسی و تأمین حقوق جنسی مرد و زن در داخل خانواده صد در صد باید باز و تأمین باشد. چقدر روایات و توصیه‌هاست راجع به این‌که در داخل خانه حتی همین چیزهایی که در داخل جامعه مکروه می‌شود یا تحریم می‌شود مثلاً می‌گوید در جامعه زن جوری حرف نزد که صدایش یا طرز حرف زدنش، طرز نگاه کردنش، طرز راه رفتنش برای مردان تحریک‌کننده باشد. درست عکس این داخل خانواده توصیه می‌شود یعنی توصیه‌ی اکید می‌شود که زن در داخل خانواده توصیه می‌شود به مسئله‌ی ایجاد جاذبه‌های جنسی و مسائل این جوری. داخل خانواده جایی است که مرد و زن از جهات مختلف هم روحی عاطفی هم از نظر روحی و عاطفی همدیگر را ارضاء بکنند چون اصلاً جدا از مسئله‌ی جنسیت و شهوت، جدا از آن مرد و زن به هم احتیاج دارند زن و شوهر. جدا از مسئله‌ی شهوت ولی در عین حال مسئله‌ی شهوت و غریزه‌ی جنسی و نیاز جنسی هم یک امر کاملاً طبیعی و واقعی و جدی است به حدی که بعضی از روان‌شناسان در غرب گفتند و می‌گویند که اصلاً قوی‌ترین غریزه در انسان غریزه‌ی جنسی است و حتی همه چیز را بر اساس جنسیت آمدند تعریف کردند. حتی می‌گویند کلیه‌ی رفتارهای حالا دیگر افراط می‌کنند می‌گویند حتی رفتارهای اقتصادی و اجتماعی و سیاسی حتی جنگ و صلح هم در ناخودآگاه آدم‌ها زمینه و منشأ جنسی دارد. غریزه‌ی جنسی یک واقعیت قوی است که خداوند آن را در بشر گذاشته برای ادامه‌ی حیات بشر و این یک حقی است. این قضیه را ما نباید دست کم بگیریم. مسئله‌ی حق جنسی و تکلیف جنسی که زن و شوهر در برابر همدیگر دارند این معنی‌اش این نیست که شأن آمده پایین. معنی‌اش این است که زن و مرد یعنی زن از تمام قیود و تکالیف اقتصادی و از خطر بیگاری و استثمار اسلام نجاتش داد یعنی راه را بر استثمار اقتصادی زن بسته اما در عین حال مسئله‌ی حقوق جنسی که نباید انکار بشود در این مسئله. حالا فرصت نیست من این‌جا عرض بکنم رابطه‌ی مسئله‌ی تجرد و عضوبت با مسئله‌ی معنویت که اصلاً پیامبر اکرم و اسلام آمد گفت هیچ ملازمه‌ای بین تجرّد و عضوبت با رشد معنوی و تکامل اخلاقی وجود ندارد بلکه فرمودند اگر کسی ازدواج بکند و این نیاز جنسی خودش را تأمین بکند از راه انسانی و درست این نیمی از دینش را احراز و حفظ کرده. نه‌تنها معنویت منافاتی ندارد با التذاذ جنسی بلکه اصلاً به هم گره خوردند، مربوط هستند، به هم کمک می‌کند. این تعبیری که از ایشان نقل شده که فرمود من از دنیای شما فقط سه چیز را دوست دارم. نماز و زن و عطر. یعنی زن را در کنار نماز مطرح می‌کند پیامبر برای این‌که بگوید من حتی مسئله‌ی زن و مسئله‌ی ازدواج و این‌ها عرض شود که در عین حال که مسئله‌ی التذاذ زن و مرد از همدیگر و نیاز جنسی‌شان به همدیگر مطرح است و واقعیت دارد در عین حال همین نیاز و التذاذ جنسی یک امر مقدس است. یک امر حیوانی نیست، یک امر مقدس است. اصلاً بعضی روایات آمده توی این مسئله‌ی مباحث مربوط به التذاذ جنسی که واقعاً‌ آدم در صحبت‌های عمومی‌اش آن روایت را نمی‌تواند بخواند باید تنهایی برود آن روایت را ببیند فقط. در مجامع عمومی آن روایت را نمی‌شود خواند. یک تعابیر عجیب و غریب راجع به همین مسائل همین مسائل که توی ذهن بعضی‌ها هست که این‌ها تابو هست. بله در حریم عمومی نباید مطرح بشود برای این‌که مسئله‌ی حیا و عفّت است ولی روایاتی وجود دارد حتی بعضی از این‌ها را خود پیامبر به عنوان پیامبر و مربی جامعه در ملأ تو نماز جماعت، در نماز جمعه مطرح می‌کردند و اصلاً مسئله‌ی ازدواج و این‌ها خیلی آسان بوده. یک امر خیلی طبیعی. مثلاً دختر خانمی می‌آمده سر نماز جماعت به پیامبر می‌گفته که آقا من می‌خواهم ازدواج کنم. شما بگویید با که ازدواج کنم. من نمی‌دانم با چه کسی ازدواج کنم و کسی را سراغ ندارم. خیلی طبیعی می‌آمده می‌گفته من شوهر می‌خواهم. پیغمبر سر نماز بلند می‌شود ببینید چه فرهنگی را ساخته پیامبر. این‌قدر مسئله‌ عادی بوده و انسانی بوده پیامبر نمازش را که می‌خواند بعد از نماز بلند می‌شود صحبت‌هایش را می‌کند بعد می‌فرماید که خانم فلانی مثلاً ایشان آمادگی دارد برای ازدواج کسی اگر هست می‌خواهد ازدواج کند بعد از نماز بیاید. ببینید این‌قدر عادی بوده الان اگر این کارها را کسی بکند به او می‌خندند مسخره می‌کنند. آن‌جا توی روایت نقل شده که دو یا سه نفر بعد از نماز آمدند گفتند ما می‌خواهیم ازدواج کنیم حاضریم، می‌خواهیم با ایشان ازدواج کنیم. بعد پیامبر(ص) فرمودند چه داری؟ از هر کدام پرسیدند چه داری و بعد به آن خانم گفتند شما با کدام‌شان می‌خواهی ازدواج کنی؟ مسئله این‌قدر عادی بوده و این‌قدر راحت با آن برخورد می‌شده و توی همان‌جا ازدواج مقدمه‌اش و توافق‌هایش و این‌ها انجام می‌شود بعد پیامبر به آن مرد می‌گوید تو چه داری؟ می‌گوید من هیچ چیز ندارم به او خانم می‌گوید این هیچ چیز ندارد به عنوان مهریه بدهد تو قبول داری؟ می‌گوید بله. بعد پیامبر می‌گویند که بدون مهریه نمی‌شود باید اگر چیزی نداری یک چیزی به این یاد بدهی، یک فنی، تخصصی چیزی، یک مفاهیم معرفتی چیزی، بعد گفتند سوره‌ی قرآن بلدی؟ گفت آری. گفت مهریه‌اش این باشد که همین چند تا سوره‌ی قرآن را به خانمت یاد بدهی. قشنگ دست هم را گرفتند ازدواج انجام شد و رفتند و مسائلی که اصلاً توصیه‌هایی که حالا خودتان بروید ببینید این را توصیه‌هایی که پیغمبر به فاطمه‌ی زهرا(س) و به علی(ع) شب ازدواج کردند که اصلاً کدام پدرزنی این جور توصیه‌ها را می‌کند به دخترش و دامادش برای شب ازدواج برای مسائل مختلف. این قدر یعنی مسائل نیازهای طبیعی را این‌قدر انسانی دیدن و با مسئله‌ی معنویت و این‌ها گره زدن و این‌ها را در تزاحم با همدیگر ندیدن خیلی طبیعی و راحت ولی در عین حال با رعایت اخلاق و حیا. خب این فرهنگ‌ها توی ما نیست. ما الان یک جوری شده که ازدواج به اندازه‌ی مرگ، به اندازه‌ی تشییع‌ جنازه، عروسی‌ها به اندازه‌ی تشییع جنازه مشکل و غم درست‌کن، منشأ دعوا، اختلاف، همان‌طور که همه چیزمان همین جور شده یعنی مثلاً روابط اجتماعی، میهمان مثلاً توی برنامه‌ها گاهی من می‌بینم راجع به میهمان و این‌ها. برنامه‌های طنز می‌گذارند مثلاً صاحب‌خانه یکی از آرزوهایش این است که میهمان نیاید یا اگر آمد در را باز نکنیم که نفهمد ما توی خانه هستیم ولی میهمانی‌هایی که برقرار می‌کنند میهمانی‌های گران. درست ضد فرهنگ اسلام که می‌گوید میهمانی و رفت و آمد باید فرهنگ همه‌تان باشد و رایج باشد در عین حال میهمانی‌ها و جلسات را باید خیلی ساده و ارزان با آن برخورد کنید. خیلی چیزهای ما من فقط این را بگویم بسیاری از روابط اجتماعی ما عکس آن چیزی است که باید باشد و در فرهنگ اسلامی است اما نگاه ابزاری به زن در فرهنگ غرب آن فرهنگی است که شما ببینید امروز در سطح دنیا مخصوص غرب نیست، در همه جای دنیا این جوری است که مسئله‌ی نیاز جنسی تبدیل شده به بیماری‌های جنسی و به روابط بیمارگونه و روانی و زن به نام آزادی و به نام کرامت و این‌ها عملاً تبدیلش کردند به یک تن‌فروش یعنی فحشا را هم تئوریزه می‌کنند هم قانونی‌اش می‌کنند. تجارت بدن. تجارت بدن زن، تجارت انسان، هم زن هم بچه. زنی که در فرهنگ اسلامی مظهر جمال خداست، امانت خداست آن‌جا تبدیل می‌شود به یک شی‌ء که مثل یک کالا به آن نگاه کنی. الان تو بعضی از کشورها هست که این‌ها را می‌برند پشت یک ویترین مثل که تو بازارها کالا می‌گذارند پشت شیشه و ویترین و که قیمتش را هم رویش نوشته الان هست کشورهایی، همین کشورهای متمدن طرفدار حقوق زن که خانم‌ها را پشت شیشه‌ی ویترین می‌نشانند و شماره می‌زنند و روی‌شان هم قیمت. اسمش را هم گذاشته‌اند برده‌داری بر افتاده. این‌ها چه هست پس؟ این‌ها برده‌های جنسی مگر نیستند؟ در یکی از این کشورها خودم دیدم توی سالن فرودگاه، کنار سالن دیدم، کنار دیوار 10، 20 تا دختر جوان ایستادند همه‌شان هم با فشار روانی رویشان بودند و در حالت نرمال نبودند دیدم این‌ها دست‌هایشان را با یک نخی، یک ریسمان خیلی نازکی، پارچه‌ای به هم بسته بودند. من تعجب کردم که چه هست. رفتم جلو که ببینم چه هست دیدم که یک یارو از آن‌هایی که صورت‌شان خط افتاده و چاقو و این‌ها آمد جلو که چه کار داری؟ گفتم هیچی می‌خواهم ببینم این‌ها چرا دست‌هایشان را بستند به همدیگر. بعد گفت که برو کنار باد بیاید یعنی به تو مربوط نیست. بعد از یکی از دوستان پرسیدم این چه هست؟ گفت این‌ خانم‌ها را این‌جا مثلاً از خاور دور بودند، عرب بودند، ترک بودند، از همه جای دنیا بودند. آمریکای لاتین، مکزیک. گفت این خانم‌ها را این‌جا معامله می‌کنند الان تو خود سالن ایستگاه. گفت این‌ها چیز دارند، این یارو بپاشان هست. این‌ها را قشنگ پول می‌دهند معامله می‌کنند از این‌ها هم استفاده‌های برای قاچاق و این‌ها می‌کنند هم کار ارزان و مجانی می‌گیرند و هم استفاده‌های جنسی می‌کنند. خیلی راحت و عادی. تازه این‌ها مرئی‌اش است. برده‌داری‌های نامرئی ببینید توی دنیا چه خبر است. سابقاً یکی یکی برده می‌گرفتند حالا ملت ملت برده می‌گیرند. این‌ها را هم ببینیم. الان وضعیت چه شده؟ زن تبدیل شده به یک شیء برای این‌که معامله بشود و استثمار بدن و تجارت روح. کلفت جنسی و ارزان و مجانی گاهی و هدف هم سرگرم کردن مردان هرزه است. من یک جا عرض کردم اگر حجاب برداشته بشود، جامعه‌ای که در آن حجاب نیست به نفع زن نیست به نفع مردان هرزه است یعنی بزرگ‌ترین خدمت به مردان هرزه این است که زنان یک جامعه را برهنه کنند و بزرگ‌ترین خیانت به زن است در این قضیه که زن برای بقای خودش مجبور بشود در کلوپ هرزه‌های پولدار تن بده و آن وقت زن به عنوان یک موجود انسانی و خلیفه‌الله دیگر مطرح نیست. زن خروار خروار مطرح می‌شود و مشتری می‌آید انتخاب می‌‌کند. نوعش را سفارش می‌دهد و انتخاب می‌کند و تفریح با او تفریح با زن به عنوان پر کردن اوقات فراغت مردانی است که پول دارند. اصلاً این اصطلاحات، یک اصطلاحاتی این‌جا هست که گفتنش واقعاً خیلی زشت است. این‌ها اصطلاحات رایج است بین آمریکایی‌ها. تعابیری که از زن دارند که حالا من از یک کتابی استخراج کردم حیا می‌کنم بگویم این کلمات را ولی نگاه می‌کنید که می‌بینید آمریکایی‌ها هر جای دنیا که رفتند مثلاً فیلیپین را گرفته بودند یک میلیون فاحشه تو فیلیپین در عرض چند دهه‌ای که این‌ها بودند درست شد. تایلند، ویتنام، هر جا رفتند. اولین کارشان این است که حرمت زن را و این‌که رضایت زن به شیء شدن شرط اصلی ستم اجتماعی و اخلاقی است. زن در کنار آب جو فروخته می‌‌شود و این وضعیتی که الان مطرح شد بیشتر از این‌که به زن خدمت کند یکی به این صاحبان صنایع پرنوگرافی و این‌ها خدمت کرد، پولدارشان کرد حسابی و یکی به این‌هایی که داروهای شیمیایی تولید می‌کنند برای یا سقط جنین یا حتی داروهای شیمیایی برای تغییر جنسیت یا مسائل از این قبیل. من خلاصه‌ی عرضم این است که ما بررسی کنیم ببینیم خیلی از این کلمات خوش طنین چقدر معانی کثیف و ضد زن دارند و بعضی از تعابیری که متأسفانه از آن‌ها دارد تفسیر ضد زن صورت می‌گیرد چقدر آن‌ها ضامن کرامت و شرافت زن هستند در عین حال این حرف‌ها معنی‌اش این نیست که در مثلاً‌ غرب و کشورهای دیگر به زن دارد ظلم می‌شود ولی توی کشور ما و کشورهای اسلامی زن به تمام حقوق و عرض شود امنیت و جایگاه انسانی خودش رسیده. نه نرسیده. حتی در ایران که به نظر می‌رسد واقعاً جلوترین کشور باشد توی بسیاری از کشورهای دنیا در خاورمیانه و کشورهای اسلامی که قطعاً جلوتر است. بسیاری کشورهای دنیا پیشرفت زنان در صحنه‌ی علم، اقتصاد و بسیاری‌ از چیزها در ایران بعد از انقلاب واقعاً‌ بی‌نظیر بوده یعنی زن حجابش را حفظ کند الان 64، 65 درصد کل دانشگاه‌‌های ما تقریباً خانم‌ها هستند دیگر یعنی دانشگاه‌های ما زنانه شده دارد زنانه می‌شود. بعضی کلاس‌‌های دانشگاه‌ها حتی رشته‌های مردانه من دانشگاه شیراز بودم استاد کشاورزی و استاد جوشکاری، رشته‌ی جوشکاری می‌گفت 19 تا دختر دانشجوی زن دارم تو کلاس جوشکاری یک پسر که بعد این دانشجوی پسر که می‌خواهد توی کلاس برود خجالت می‌کشد پشت در می‌ایستد تا من بیایم بعد پشت من قائم می‌شود می‌آید توی کلاس و بعد می‌گفت که خب حالا این خانم‌ها فارغ‌التحصیل شدند توی این رشته بعد باید برود توی بیابان‌های جیرفت و آن‌جا شروع کند لوله‌های چیز را جوش بدهد یا برود ته معدن‌ها حالا این‌ها هم باید یک محاسبه‌ای بشود که خود این‌ها مثلاً چقدر محاسبه بشود که چقدرش به نفع زن است. الان ما طوطی‌وار یک چیز را یاد گرفتیم خب حالا زن را از توی چیز بفرستیم توی معدن‌ها ته این‌ها مثلاً چقدر به نفع زن است؟ این‌ها را باید بررسی کنیم ولی پیشرفت زن الحمدلله در کشور زیاد بوده ولی واقعیت این است که وضع موجود زنان در کشور ما با آن‌چه که اسلام و فقه اسلام و معارف اسلام خواسته هنوز خیلی فاصله دارد. خیلی متشکر.



هشتگ‌های موضوعی

نظرات

آدرس پست الکترونیک شما منتشر نخواهد شد

capcha